Wild Strwberries
دربارهی کارگردان فیلم توتفرنگیهای وحشی «اینگمار برگمان»
اینگماربرگمان در چهاردهم جولای سال 1918 در شهر اوپسالا در سوئد متولد شد. پدر اینگمار یک اسقف بود و مادر او پرستار. او با وجود این که
در یک خانواده به شدت محدود و مذهبی بزرگ شد اما در سنین کودکی (8 سالگی) ایمان خود را از دست داد. او در اکثر فیلمهای اولیهاش به این
مسائل و اعتقاداتش پرداخته است. پدر او فردی سختگیر بود؛ برگمان در بعضی از روزها به «جرائم» مختلف—مانند شبادراری—در انباری
تاریک زندانی میشد.پدرش او را مجبور میکرد تا در کلیسا حضور داشته باشد. او به خطبههای خستهکننده توجهی نداشت، اما کلیسا برای او زیبا
بود و آهنگهای کلیسا را دوست داشت. اینگمار کوچک بعضی مواقع شاهد مراسم خاکسپاری بود و میدید که چگونه قبرها را آماده میکردند. او نه
تنها از دیدن این تصاویر نمیترسید، بلکه مجذوب آنها نیز شده بود. او هنگامی که پدر برگمان روی منبر مشغول وضع خطابه بود، برگمان در
زندگینامهاش مینویسد:
«من به جهان رمزآمیز کلیسا و قوسهای نرم، دیوارهای ضخیم، بوی جاودانگی و نور رنگین خورشید که در چمنزارهای نقاشیهای قرون وسطایی
میلرزید و اشکال منحنی روی سقفها و دیوارها علاقهمند شده بودم. آنجا هر چیزی که تخیل یک نفر میتواند آرزو کند وجود دارد—فرشتگان،
قدیسین، اژدهاها، پیامبران، شیاطین و انسانها.»
او عاشق مادرش بود: «او زن خیلی گرم و سردی بود. وقتی که گرم بود تلاش میکردم که به نزدیک شوم، اما او میتوانست سرد هم باشد.» هنگامی
که برگمان 4 ساله بود خواهر او به دنیا آمد. به گفتهٔ او با به دنیا آمدن خواهرش، مارگارتا، جایگاه او در خانواده تغییر کرد. او به خاطر میآورد که
چگونه کمتر مورد توجه پدر و مادرش قرار گرفت و از اتاقشان بیرون شد. برگمان که از این وضعیت ناراضی بود، با برادرش (که در آن زمان
رابطهٔ خوبی نداشت) متحد شد تا خواهرش را بکشد. یک روز که مارگارتا خوابیده بود برگمان تلاش کرد که او را خفه کند، اما اشتباهی قفسهٔ سینهٔ
خواهرش را فشار داد که باعث شد مارگارتا از ترس جیغ بلندی بزند و برگمان روی زمین بیفتد
بهترین چیز دنیا برای من است اگر کسی، حتی یک انسان، از یکی از فیلمهای من چیزی گرفته باشد، برای زندگیاش، برای زندگی روزمرهاش یا
برای
آیندهاش. مرا خوشحال خواهد کرد. تمام مقصود همین است. اگر مردم از فیلمهای من بهره ببرند، تفاوتی نمیکند که خشمگین شوند یا پرخاشگر یا منتقد،
تنها از نظر احساسی با فیلمهایم درگیر شوند، همین تنها چیز بااهمیت برای من است.
اینگمار برگمان